کاش میشد تنها بین بچهها زندگی کرد. کاش هرگز وارد زندگی بزرگترا نمیشدیم. کاش دوروبر آدم فقط بچههایی بودن که هنوز دشمنی و دروغ و خیانت رو یاد نگرفتن. بچههایی که راحت میتونی بخندونیشون یا به گریهشون بندازی.
همین که فکر میکنم همه این پاکی روزی از بین میره و هرکدوم از بچهها یکی میشن مث من، تو یا هر خر گنده دیگهای، اعصابم بههم میریزه و نمیدونم چه غلطی میتونم بکنم. مگه چیکار میشه کرد؟ میشه از یه بچه تعهد گرفت که هرگز بزرگ نشه؟
من دیوانه این روزها دیوانه ترم. میزنم توی سرم و هی هوار میکشم که شاید یکی بیاید به کمکم. کمک هم نمیخواهم البته. من همیشه همینطورم. جدی هم نگیرید.
زندگی گندش درنیامده. گند من زده بالا. حال خودم را هم به هم میزنم.
شب و روزم شده گردش به دور خودم. شده ام محور کائنات!!!
نمیدونی چه لذتی داره سیلی خوردن بعد هم نشستن زار و زار زوزه کشیدن...میدونید وقتی که فش خوار مادر به آدم می کشن یعنی چی؟وقتی به قیافه های از جهنم در رفته هرکدوم نگاه میکنی بیشتر میفهمی که تو چه جهنمی زندگی میکنی..وقتی سیگاری رو که برات روشن میکنند بعد زیر گلوت خاموشش میکنند چه لذتی داره اصلا میدونی اینجا کجاست نه اسرایلیها از این کارا نمی کنند..آمریکاییها ؟نه نه اونا که ابدا ...میدونی اونا که مسلمون نیستند..خیر سرمون ماییم که مسلمونیم...کله ات رو از زیر برف که بیاری بیرون میفهمی تو چه مردابی هستی ....اااا....اااا...الو ..الوو..قطع شد..باز حرف سیاسی زدم..!؟
زمین در چنگال ماست...آماده باشید برای نبردی با اورنوسی ها همیشه در زمین خواهیم ماند و نسل حقیر شما زمینیان را نابود می کنیم....به صدای تیک و تاک ساعتهای تان برای آخرین بار گوش کنید زمین در دست من است....اورنوس بر زمین پیروز خواهد گشت..من به عنوان یکی از اورانوسی هایی که در زمینم شما را برای بر اندازی زمین دعوت میکنم که ادامه بقا در شما بماند...های و های ساعت در میان کوچه ها و نفسهاتان می آید.
زمین به زودی در دستان صاحبانش خواهد درخشید.